مسافر

روزی که می خواستم،از شهرمون برم
پیش هزاران چشم تو گریه میکردی
می گفتی با حسرت دیگه بر نمی گردی

گفتم که عمر این سفر کوتاه کوتاهه
گفتی که یاد من همیشه با تو همراهه
گفتم مبادا جای من را دیگری گیرد
گفتی که منتظر نشستن آخرین راهه
حالا که بر گشتم، با آرزوهایم
دست قشنگ تو در دست من سرده
میگه نگاه تو کاشکی که بر گرده

دل را اگر دادی به دیگری بگو بگو
از من تو پیدا کردی بهتری بگو بگو
دل را به این و آن سپردن خود بود گناه
از بام من میخوای که بپری بگو بگو

گفتم که عمر این سفر کوتاه کوتاهه
گفتی که یاد من همیشه با تو همراهه
گفتم مبادا جای من را دیگری گیرد
گفتی که منتظر نشستن آخرین راه

حالا که بر گشتم با آرزوهایم
دست قشنگ تو در دست من سرده
میگه نگاه تو کاش کی که بر گرده

خواننده: افشین مقدم


 فکر کنم اولین ترانه ای که یاد گرفتم بخونم، غیر از آهنگ های بچگونه، این ترانه بود. پنج شش ساله بودم که افشین تصادف کرد. عمویی دارم که خیلی دوستم داشت. در مورد افشین صحبت می کرد و من میشنیدم، خیلی ناراحت شدم که این اتفاق واسش افتاده. اون زمان شنیدن خبر مرگ کسی مثل الان عادی نبود. این آهنگو واسم زمزمه کرد و منم یاد گرفتم. اما خجالت می کشیدم بخونم.یادش بخیر